Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


˙·٠•●♥حس زیبا ♥●•٠·˙

 

http://www.shiaupload.ir/images/07492833965893833129.gif

 

غــــــــــم که نوشتن ندارد

      نفوذ می کند در استخوان هایت

      جاسوس می شود در قلبت ...

آرام آرام از چشم هایت می ریزد بیرون ...

 

http://www.shiaupload.ir/images/07492833965893833129.gif

 

بغض گلویم را میفشارد و من از همه ی دوستانم دور مانده ام
من دور مانده ام یا آنها از من دور شده اند
در این دنیا همیشه تنها بوده ام
دیگر کسی پیدا نمیشود که با منـــــــ گریه کند
که برای منــــــ گریه کند
حتی کسی حاضر نیست با من بخندد
من در گوشه ای از این دنیا
تنها مانده ام
 

ڪاشـــــ فقط بوבـے

   وقتـے بغض مـےڪرבم


      بغلم مـےڪرבـے و مـےگفتـے

      ببینمـــــ چشمـــــاتو

   منـــــو نگاه کـטּ

اگه گریـ ـہ کنـے قهـــــر مـےڪنم میرمـــــا !!!


 براي بعضي درد ها نه مي توان گريه کرد

نه مي توان فرياد زد.....

فقط مي توان نگاه کرد و بي صدا شکست....

 آسوده برو دلواپس نباش

منو دردو یادت تاابد باهم هستیم

غصه نخور،کنار اومدم با نبودنت

خیلی که دلم بگیره گریه میکنم


 

 چه غريبانه رفت

آن پرنده کوچک

وقتي از صداي گريه ام

خسته شد ! ! !

((او حق داشت

من خنده را از ياد برده بودم ))

+نوشته شده در شنبه 10 فروردين 1392برچسب:غریبانه,رفت,پرنده,صدا,گریه,خسته,حق,خنده,یاد,برده,متن تنهایی,متن,متن زیبا,عکس تنهایی,عکس زیبا,عکس دختر,عکس,ساعت22:42توسط وحید SODAGAR | |

 با یک فنجان چای 

   قورت می دهم همه ی دلتنگیهایم را

      و تلخ نوشته هایم را سر می کشم

        لج کرده ام که برایت بنویسم

         گریه کنم

         عاشقت بمانم

        لج کرده ام دوستت داشته باشم

     گویا این فنجان چای هم با من لج کرده است

طعم شیرین دوست داشتن می دهد

مادر مرا ببخش درد بدنم بهانه بود !!!!

کسی رهایم کرده بود که صدای بلند گریه ام

اشک هایت را در آورد !!!!!

نویسنده ها کجایید ؟ می خواهم عشق بازی یاد بگیرم

قصه شیرین و فرهاد , لیلی و مجنون دارد دوباره تکرار

می شود می خواهم نقش لیلی را مثل مجنون بازی کنم !!!

ماندن کنار من لیاقت می خواست نه بهانه !!

در تک تک لحظات بی قراریم بلند میگویم :چرا با من اینکار رو کردی.

غفلت کرده ای "مادر" پشت یک قلب "عاشق"

فرزندت آرام آرام جان میسپارد و تو فراموش کردن

را به او نیاموخته بودی!!!

قسم به آسمان شب ، ستاره های بیشمار

قسم به سادگی به عشق ، به شعله های بیقرار

قسم به تیزی نگاه ، به ناز و غمزه نگار

که بی حضور چشم او ، شود خزان همه بهار

نمي دانم چرا هروقتي كه راه زندگي هموار ميگردد

بشر تعقيرحالت مي دهدخونخوارميگردد

به وقت عيش ونوش مينوازد ساز بي ديني

به وقت تنگدستي مومن وديندار ميگردد

دراين دنيا كه حتي ابر نميگريد به حال ما

همه از ما گريزانند تو هم بگذر ازاين تنها

 

رفيقان يك به يك رفتند مرا با خود رها كردند

همه خود درد من بودند گمان كردم كه هم دردنند

اگر يار مرا ديدي به خلوت بگو اي بي وفا ای بی موروت

غم دادي غم خواري نكردي جوابت باشد به فرداي قيامت

سکوت کوچه های تار جانم، گریه می خواهد

     تمام بند بند استخوانم گریه می خواهد

          بیا ای ابر باران زا، میان شعرهای من

               که بغض آشنای ابر گریه می خواهد

بهاری کن مرا جانا، که من پابند پاییزیم

     و آهنگ غزلهای جوانم گریه می خواهد


         چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهایی

              که حتی گریه های بی امانم، گریه می خواهد

+نوشته شده در پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:گریه,سکوت,تار,جان,استخوان,باران,شعرها,بغض,ابر,غزلها,احساس,شعر,شعر زیبا,شعر احساسی,دق,عکس ,کارتپستال,عکس تنهایی,ساعت9:41توسط وحید SODAGAR | |

دیدم دلم گرفته هوای گریه دارم

تواین غروب غمگین دورازرفیق ویارم

دیدم دلم گرفته دنیابه این شلوغی

این همه ادم امامن کسی روندارم

دیدم غروب امانه مثل هرغروبی

پهنای اسمانهاازغم ندیده بودم هرگزبه این شلوغی

دیدم که جاده خسته است ازاینکه عمری بسته است

اونم تمام حرفاش یااز هجوم بارون یاازپلی شکسته است


من وغروب وجاده رفتیم تابی نهایت

ازدست دوری راه کسی نکردشکایت

گم شدیم ازغریبی من وغروب جاده

ازبس هواگرفته ازبس که غم زیاده

پرازغبارغم بودهرجا نگاه می کردی

کی داشت خبر که یک روزمیری که برنگردی

دیدم غروب امانه مثل هرغروبی

پهنای اسمون وهرگزندیده بودم ازغم به این شلوغی

دیدم که جاده خسته است ازاینکه عمری بسته است

اونم تموم حرفهاش یاازهجوم بارون یاازپلی شکسته است

اونم تموم راهاش یاانتها نداره یادر میونه بسته است


من وغروب جاده رفتیم تا بی نهایت

ازدست دوری راه یکی نداشت شکایت

گم شدیم ازغریبی من وغروب جاده

از بس هوا گرفته از بس که غم زیاده

 اي فراق تو همه بي سر و ساماني من 

كه فناي توشد اين زندگي فاني من

سر زلف تو كه بر شانه من ريخت

چو بيد پريشان شد از اين پريشاني من

انقدر گريه پنهان به شبستان كردم 

كه عيان شد به همه، گريه پنهاني من

زورق زندگيم پر شده از بار گنه

 گو خدا را مددي، مرغ سليماني من

عقل مي خواست اتش بزند بستر احساسم را

غافل از درك منو خواب زمستاني من

اين همه سيل خزان كز نگهت ميريزد

ترسم اخر بشود باعث ويراني من

با چشم تو كه آغاز نمودم سفر عمر

چون چشم سياهت شده پايان من از اشك

من از اين راه به آفاق توان رفت 

اين است نصيب منو پيمان من از اشك

 منو ببخش بخاطرت دوباره چشمام شده خیس

   یا مثل من اگه کسی به فکره دردایه تو نیس

   خودت میدونی که برام از خودمم مهمتری

   ببخش که هرشب از تو یه فکر و خیالم میگذری

    ببخش اگه هرجا میری دلم برات شور میزنه

   تا برنگردی پیش من دلواپسی ماله منه

ببخش اگه هردفعه من تو آشتی پیش قدم میشم

مغرورم اما پیشه تو تازه خوده خودم میشم

 از سر شوق عشق اشکی که رویه گونمه

   ببخش میلرزه دلم وقتی سرت رو شونمه

     وقتی تورو میبینم نگام همش سمته تو

       تموم آرزوی من دیدنه لبخنده تو

          اگه دلتو میزنه حرفای پر محبتم

           دلخور نشو از دسته من بزن به پای غیرتم

            صحبته رفتن که میشه بی اعتنایی میکنم

               ببخش اگه محبتو از تو گدایی میکنم

                   وقتی دلت میگیره من به بودنم شک میکنم

                    ببخش اگه به یاد تو پلکامو روهم میذارم

                   هر شب تو رویای منی،چیکارکنم؟دوستدارم

                 وقتی یکم تو خودمم اون لحظه های بی کسی

                خودم میفهمم عزیزم که واسه من دلواپسی

               وقتی میبینی چشام دوباره بارونی شده

             چه مهربون میشی گلم وقتی میپرسی:چی شده

           پراز غروره دله من ولی تو بی افاده ای

         تعارف نمیکنم گلم تو خیلی صاف و ساده ای

        هرجوری که حساب کنم بازم تو از من خیلی بهتری

    ♥♥دلت شکست فدات بشم♥♥

♥♥♥قسم به جونه تو خودم با اشکام جوش میدم اون دله مهربونتو♥♥♥


dc426.4shared.com/img/4FfMf-nu/s3/307602_1979...

همين كه حال من خوش نيست

همين كه قلبم آشوبه

تو خوش باشي

براي من همين بد بودنم خوبه....

+نوشته شده در شنبه 19 اسفند 1391برچسب:بد,خوب,خوش ,عکس غمناک,گریه,متن غمناک,متن زیبا,ساعت21:58توسط وحید SODAGAR | |

این روزها اگر عاشق شدی

قصه ات را برای کسی بازگو نکن!

این روزها چشم حسودان به دود اسپند عادت کرده...!

آری از پشت کوه آمده ام…

چه می دانستم این ور کوه باید برای ثروت، حرام خورد؟!

برای عشق خیانت کرد

برای خوب دیده شدن دیگری را بد نشان داد

برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاند

وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم

می گویند: از پشت کوه آمده!

ترجیح می دهم به پشت کوه برگردم و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن گوسفندان از دست گرگ ها باشد، تا اینکه این ور کوه باشم و گرگ! 

+نوشته شده در چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:عشق,علاقه,محبت,هستی,عکس,جدایی,نفرت,زیبا,شعر ,گل, جدایی, افسوس ,شادی,احساس,بغض,گریه ,عکس عاشقانه,چشم ,قلب,تنها,دلخور ,عکس جدایی,ساعت12:54توسط وحید SODAGAR | |

 این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش !

همین بس که :

نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است ،با تیغِ کُند.

 

 می گوید: کلمات گـــــــــــاهی بار معنایی خود را از دست می دهند ...

این روزها " دوستـــــت دارم " ها دیگر قلــــــب کســـی را به تپش وا نمیدارد !

و گونه کسی را سرخ نمیکند !

می گویـــــــــم : مشکل از دوست داشتن نیست مشکل از تکـــــــــرار است !

تقدیم به تمام پدرهایی که اسیر تخت بیمارستانها هستند :

                                تمام “امن یجیب” های دلم را گره زده ام به کلماتت

           و روانــه ی آسمان کرده ام  

                                         من مطمئنم ، خدا تو را برای دلم نگـه می دارد.

دنیای این روزای من ، درگیر تنهایی شده

تنها مدارا می کنیم ، دنیا عجب جایی شده

همۀ دلخوشیم اینه که

وقتی که خسته از سر کار میام خونه

بشینم پای لپ تاپم و به عکس پروفایلت تو یاهو یه چند لحظه نگــــــــــــاه کنم

و آروم توی دلم بگــــــــــم

خیلـــــــــــــــــــی دوسِـــــت دارم.

انگار همه خستگیای دنیا با دیدن عکست از تنم بیرون میره.

چه دلخوشی ای داده به ما این دنیای مجازی!

همینشم دوست دارم.

مرور می کنم خاطراتمان را اما مگر…

کپی برابر اصل می شود!

هرگاه فراموش کردی که چگونه عشق بورزی

و با دیگران و موجودات مهربان باشی ،

           فقط کافیست نگاهی به اطرافت بیَندازی

             و کمی دقت کنی

                                        تا ببینی که

                                         عشق و مهربانی

                                                                  در پیرامونَت موج می زند.

چه خوش خیال بودم

که همیشه فکر می کردم در قلب تو محکومم

به حبس ابد !!

به یکباره جا خوردم

وقتی زندانبان به یکباره بر سرم فریاد زد

هی

تو

آزادی !

و صدای گام های غریبه ای که به سلول من می آمد !!!

 بعضی آدمهــــــا یهـو میــان . . . !

یهـو زندگیـتـــــو قشنگ میکنن . . . !

یهـو میشن همــــــه ی دلخـوشیت . . . !

یهـو میشن دلیـل خنــــــده هات . . . !

یهـو میشن دلیل نفس کشیــــدنت . . . !

... ... ... ... بـعــــد همینجـوری یهـو میــــــرن . . . !

یهـو گنـــــــــــد میـزنن بـه آرزوهــــات . . . !

یهـو میشن دلیل همــــــــه ی غصــه هات و همـــــــه ی اشکات . . . !

یهـو میشن سبب بالا نیـــومدن نفسـت . . . !

نمیدونم چرا یهو دلم گرفـــت....

 

پیروزی و شادی

      دوستان زیادی رو دور و بر آدم جمع میکنه ؛

       ولی شکست و غم و غصه

بهترینشون رو برات سوا میکنه.

هرگاه از شدت تنهایی ، به سرم هوس اعتمادی دوباره می زند ،

خنجر خیانتی را که در پشتم فرو رفته

در می آورم ، می بوسمش ،

اندکی نمک به رویش می پاشم

دوباره بر سر جایش می گذارم ،

از قول من به آن لعنتی بگویید ،” خیالش تخت ”

من دیوانه هنوز ، به خنجرش هم وفادارم !

 

گاهی باید پیامک ها و شماره تلفن ها رو پاک کنی

و به زندگی ادامه بدی.

مجبور نیستی فراموش کنی

که چقدر اون برات عزیز بوده

فقط باید بپذیری

دیگه اون آدم گذشته نیست !

می خواهم عمرم را

با دست های مهربان تو اندازه بگیرم

برگرد!

باور کن

تقصیر من نبود

من فقط می خواستم

یک دل سیر برای تنهایی هایت گریه کنم

نمی دانستم گریه را دوست نداری

آدم ها

فقطـ آدم هســـتند،

نـــه بیشتر و نــــه کمتر.

اگــر کمتر از چیزی کـــه هستند نگاهشان کنـــــــــی

آنها را شــــکسته ای !

و اگــــــر بیشتر از آن حســـــــابشان کنـــــی،

آنها تو را میـــشـــــکنند !

بین ایــــــــن آدم های آدم، فقط بایـــــــد عاقلانــــــــــه زندگــی کرد؛

نه

عاشقانه !

 وقتی دستان تو    در دستان من باشد   

دست را می بــــازم    حتی اگر تـمـام حـکـم هـای دل   

در دسـت من باشد . . .   ...

 و خدا شب را خلق کرد...
برای سیگار کشیدن...
برای گریه کردن...
برای بغل کردن یک بالشت...
برای گوش کردن اهنگ های قدیمی...
برای زل زدن به تاریکی...
برای نخوابیدن و خاطره ها را مرور کردن.....!!!

شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند.

عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند.

دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند

و بخند که خدا هنوز آن بالا با توست.

خــــــــــاطراتم را الک کردم

چـــیزی جـــز دلتنــــگی تـــو نمــاند.

آنقدر پیش این و آن

           از خوبــــــــی هایش گفتم

که وقتی سراغش را می گیرند

            شرم دارم بگویم

تنهایــــــــم گذاشت !

 

تو آسمون قلبم تنها ستاره ای تو

         مهربون دل من ، فقط تویی تویی تو

                             اگر همه بدن بد ، ما دو تا با هم خوبیم

تو بدی یِ روزگار ، ما دو تا با هم هستیم

                             اگر که زندگی هست دشوار و سخت و غمگین

        خیالی نیست گل من ، ما دو تا با هم هستیم

 

ای کاش می فهمیدی

وقتی یه مرد برات گریه می کنه

یـعنــی از هـمـه چـیـزش بـرات گـذشـتـه !

هیچ وقت با کسی بیشتر از جنبه اش شوخی نکن

“حرمت ها شکسته میشود”

هیچ وقت به کسی بیشتر از جنبه اش خوبی نکن

“تبدیل به وظیفه میشود

می گفتند :

سختی ها نمک زندگــــــی است !

امّا

چرا کسی نفهمید ؛

“نمــــــک” برای من که خاطراتم زخمی است ،

شور نیست

مزه ی “درد” می دهد !!!

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 68 صفحه بعد